آرامشی شگفت انگیز تمام روح مرا در بر گرفته است ، مانند این صبح های شیرین بهار که با تمام وجود از آن لذت می برم. من تنها هستم و جذابیت وجودی را در این نقطه احساس می کنم ، که برای سعادت روحانی مانند من ایجاد شده است.
احساس صرف وجود آرام، که از استعدادهایم غفلت می کنم. من در حال حاضر قادر به ترسیم یک ضربه نیستم. و در عین حال احساس می کنم که هرگز هنرمند بزرگتری نسبت به الان نبودم.
سفر آغاز می شود
دور ، در پشت کلمه کوه ، دور از کشورهای Vokalia و Consonantia ، متن های کور زندگی می کنند. جدا از هم ، آنها در Bookmarksgrove درست در ساحل معناشناسی ، یک اقیانوس زبان بزرگ زندگی می کنند. رودخانه کوچکی به نام دودن در محل آنها جاری است و رجالیا لازم را برای آن تأمین می کند. این یک کشور بهشتی است ، که در آن قسمت های برشته از جملات به دهان شما پرواز می کند.
من بسیار خوشحالم، دوست عزیزم، آنقدر در حس فوق العاده ای از وجود آرام آرام جذب شده ام که از استعدادهای من غفلت کنم من در حال حاضر قادر به ترسیم یک ضربه نیستم. و در عین حال احساس می کنم که هرگز هنرمند بزرگتری از الان نبوده ام.
