اما هیچ چیزی که کپی گفت نمی تواند او را متقاعد کند و بنابراین طولی نکشید که چند نویسنده کپی موذی به کمین او نشستند، او را با لونگ و مشروط مست کردند و او را به نمایندگی خود کشاندند، جایی که بارها و بارها او را برای پروژه های خود مورد سوء استفاده قرار دادند. و اگر او بازنویسی نشده است، آنها هنوز از او استفاده می کنند. بسیار دور، پشت کلمه کوه، دور از کشورهای Vokalia و Consonantia، متن های کور زندگی می کنند.
آرامشی شگفت انگیز مالکیت تمام روحم را در اختیار گرفته است, مانند این صبح های شیرین بهار که با تمام وجود از آن لذت می برم. حتی نقطه قوت همه جانبه هیچ گونه کنترلی بر روی متون کور ندارد، این تقریباً یک نامتعارف زندگی است یک روز اما یک خط کوچک از متن کور به نام لورم ایپسوم تصمیم گرفت به دنیای دور دستور زبان برود. Oxmox بزرگ به او توصیه کرد که این کار را انجام ندهد، زیرا هزاران کاما بد، علامت سوال وحشی و Semikoli حیله گر وجود داشت، اما متن کور کوچک گوش نداد.
بعد از دیدن کلیسا
ابریشم براق زرد بورگوندی زنجیره ای کشدار خط کش خطی ابریشمی کامل زیپ را می پوشاند. تونیک بافته شده از بندهای اسپاگتی پوست گوجه فرنگی مثلثی که به بهترین شکل رژگونه بنفش با قاب طراحی شده است. من هرگز از این فرصت استفاده نمی کنم که احساس کنم برای شخص خاصی برنامه ریزی کرده ام.
جدا از هم، آنها در بوک مارک ها درست در ساحل معناشناسی, یک اقیانوس زبان بزرگ زندگی می کنند. رودخانه کوچکی به نام Duden در محل آنها جریان دارد و رجالیا لازم را برای آن تأمین می کند. این یک کشور بهشتی است، که در آن قسمت های برشته جملات به دهان شما پرواز می کند.
اراده برای پیروزی، تمایل به موفقیت، اشتیاق برای رسیدن به تمام توان خود اینها کلیدهایی هستند که درهای تعالی شخصی را باز می کنند.
یک روز صبح، وقتی گرگور سامسا از رویاهای آشفته بیدار شد، خود را در بستر خود به یک حیوان وحشی وحشتناک تبدیل کرد. او به پشت زره مانند خود دراز کشیده بود و اگر کمی سرش را بالا بیاورد ، شکم قهوه ای رنگ خود را می دید که کمی گنبدی شکل بود و با طاق ها به قسمت های سفت و محکم تقسیم شده بود.
اتاق او، یک اتاق مناسب انسانی، هرچند کمی کوچک، اما بین چهار دیوار آشنای خود آرام بود. مجموعه ای از نمونه های نساجی روی میز پهن شده بود – سامسا فروشنده دوره گرد بود – و بالای آن تصویری که اخیراً از مجله ای مصور بریده بود و در یک قاب زیبا و طلاکاری شده قرار داشت، روی آن آویزان بود.